کابوسی بهنام جنگ
دیشب یک شب فوقالعاده وحشتناک بود. البته حتی «وحشتناک» هم نمیتواند دیشب را توصیف کند. شبی که با ترس جنگ و بمباران گذشت، شبی که
دیشب یک شب فوقالعاده وحشتناک بود. البته حتی «وحشتناک» هم نمیتواند دیشب را توصیف کند. شبی که با ترس جنگ و بمباران گذشت، شبی که
از صبح هزاربار، آهنگ تولد رضا طاهر در خانه پخش شده، و دختر با آن چرخیده، پریده، ذوق کرده و جیغ کشیده است. تا تولدش
یک شب تاریک، قصری متروک، مردی که ناخواسته در اتاقی پر از تابلوهای قدیمی سرگردان شده و تابلویی که زنده به نظر میرسد… راوی، مردی
قطرات باران با لطافت بهاری، آلودگی را از روح و جسم شهر میشورند، و با موسیقی خود انسان را مست میکنند. گاهگاهی رعد و برق
عنوان کتاب: اولین برف و داستانهای دیگر نویسنده: گیدو موپاسان مترجم: مهدی سحابی عنوان داستان: رز خلاصهی داستان: داستان حول محور صحبت و دیدگاههای دو
• ساعت6.45صبح با سر و صدای همسایهها که روز عید را غنیمت شمارده و راهی گردش و تفریح میشدند از خواب بیدار شدم؛ البته
عنوان کتاب: تراژدی در هارلم نویسنده: اُ.هنری مترجم: محمدرضا بهاری عنوان داستان: کنت و مهمان عروسی خلاصهی داستان: داستان آشنایی دختری به نام مگی با
• امروز به لطف مسکن و داروهای سرماخوردگی، اندکی از درد چشم راست و سرم کاسته شدهاست. این درد از وقتیکه یادم میآید همراه من
• ساعت 6.30، بیدار شدم وحسابی از دیدن این زمان ذوق کردم، از اینکه آرام آرام دارم به روتین قبل برمیگردم احساس خوبی دارم. روزی
• امروز برای اولین بار در سال جدید، ساعت7 صبح بیدار شدم؛ البته دلیل مهم بیدار شدنم مدرسه رفتن دخترم بود. دیشب هرچه تلاش کردم