عنوان کتاب: هراس / مرگ در جنگل و25داستان دیگر
نویسنده: ادگار آلنپو
مترجم: زهرا فروزانسپهر، سعید فرزوانسپهر/ صفدر تقیزاده، محمدعلی صفریان
عنوان داستان: تکچهره خاگدیس / تصویر بیضیشکل
خلاصهی داستان:
مردی که بههمراه نوکر خودش، مجبور شده شب را در قصر خالی از سکنه سپری کند، متوجه وجود تابلوها و پردهنگاریهای زیبایی در اتاق میشود. در میان تمام این تابلوها، تابلوی چهرهی یک دختر جوان که در زیبایی بینظیربود، او را غرق در اندیشه میکند و سبب میشود در دفترچهای که در کنار تخت است تاریخچهی تابلو را بخوان.
این تابلو حاصل عشق دخترکی نوجوان به یک نقاش است، نقاشی که چنان شیفتهی دخترک شده، در تلاش است زیبایی دختر را در تابلو جادوان کند، چنان غرق در ثبت زیباییهای دختر میشود که خود دختر را فراموش میکند و متوجه نمیشود دخترک شبیه شمع آب میشود. روزی که تابلو تمام میشود نقاش با افتخار به آن نگاه میکند و میگوید: «این خود زندگی است» سپس رو برمیگرداند تا این موفقیت را با دخترک سهیم شود؛ ولی او مرده است.
دیدگاه من
•داستان«تکچهره_خاگدیس» یا «تصویر بیضیشکل» از ادگار آلنپو را با دو ترجمهی متفاوت خواندم. و چقدر ترجمه در درک و لذت آدم از داستان تاثیرگذار است. با ترجمهی« زهرا فروزانسپهر و سعید فروزانسپهر» اصلا ارتباط نگرفتم، به قول معروف کلماتش قلمبه و سلمبه بود، روان نبود و به دلم ننشست. داستان از زاویه دید اول شخص است و موضوع جالبی داشت، نقاشی که تمام تلاشش را میکند تا زیبایی هسر جوانش را به تصویر بکشد؛ اما در این میان خود دخترک را فراموش میکند و زمانی به سمت دختر بر میگردد که او مرده است. این دقیقا «خود زندگی است». زندگی هم شبیه همین داستان است. گاهی ما چنان محو ظواهر و زیباییها زندگی میشویم و دنبال این هستیم که زیبایی زندگی را به تصویربکشیم که فراموش میکنیم زندگی کنیم.
آخرین نظرات: