داستان کوتاه نارنج و ترنج
عنوان کتاب: نارنج و ترنج نویسنده: فرشته مولوی عنوان داستان: نارنج و ترنج خلاصهی داستان: راوی داستان، دختری نابیناست که بعداز از دست دادن بینایی
عنوان کتاب: نارنج و ترنج نویسنده: فرشته مولوی عنوان داستان: نارنج و ترنج خلاصهی داستان: راوی داستان، دختری نابیناست که بعداز از دست دادن بینایی
میدانی دلبر امروز در آینه چروکهای پیشانیم را دیدم، چقدر عمیق شدهبودند. از دیدنشان دلم لرزید، گَردی از غم روی صورتم نشست. بغض کردم آه
همیشه موشها نیستند که به غذای ما آدمها ناخنک میزنند؛ گاهی هم ما آدمها هستیم که به غذای آنها ناخنک میزنیم. دقیقا مثل ما که
عنوان کتاب: باغ اناری نویسنده: محمد شریفی عنوان داستان: عاشقانه خلاصهی داستان: داستان در مورد زنی به نام ننهقمر است که دربهدر دنبال دختر «سکینو»
عنوان کتاب: سفر به روشنایی نویسنده: مجید دانش آراسته عنوان داستان: رنگخانه خلاصهی داستان: راوی جوان فقیری است که در یک کارخانهی گالشسازی کار میکند.
در خواب و بیداری نصف شب «بورخس» به سراغم میآید، صدایی مدام در گوشم نجوا میکند بورخس، بورخس. بورخس کیست و از کجا نیمه شب
امروز مطلبی با عنوان «چرا مینویسیم؟ دلیل نوشتن»، در سایت استادکلانتری خواندم، که با جملهی زیبای شاعر بزرگ «اکتایو پاز» آغاز شدهبود: «مینویسیم چون چارهای
جمعهها، حتی در چالش عادتسازی هم تعطیلات است و با خودم عهد کردم که جمعههایم صرف برنامهریزی و ارزیابی، خانواده و خانه شود. البته این
عنوان کتاب: برکههای باد نویسنده: رضا جولایی عنوان داستان: جانور خلاصهی داستان: نویسندهای برای نوشتن آخرین رمانش به یک روستای بکر در شمال میرود که
ساعت خواب: 00.30بامداد ساعت بیداری: 8 میزان مطالعه:30 میزان نوشتن: 2.40 داستانی که امروز خواندم: عروس شرقی|زکریا تامر، دیگر دوستت ندارم|جوزف