داستان کوتاه نارنج و ترنج
عنوان کتاب: نارنج و ترنج نویسنده: فرشته مولوی عنوان داستان: نارنج و ترنج خلاصهی داستان: راوی داستان، دختری نابیناست که بعداز از دست دادن بینایی
صلح درون
میدانی دلبر امروز در آینه چروکهای پیشانیم را دیدم، چقدر عمیق شدهبودند. از دیدنشان دلم لرزید، گَردی از غم روی صورتم نشست. بغض کردم آه
گندم برشته با طعم سم موش
همیشه موشها نیستند که به غذای ما آدمها ناخنک میزنند؛ گاهی هم ما آدمها هستیم که به غذای آنها ناخنک میزنیم. دقیقا مثل ما که
داستان کوتاه عاشقانه
عنوان کتاب: باغ اناری نویسنده: محمد شریفی عنوان داستان: عاشقانه خلاصهی داستان: داستان در مورد زنی به نام ننهقمر است که دربهدر دنبال دختر «سکینو»
داستان کوتاه رنگخانه
عنوان کتاب: سفر به روشنایی نویسنده: مجید دانش آراسته عنوان داستان: رنگخانه خلاصهی داستان: راوی جوان فقیری است که در یک کارخانهی گالشسازی کار میکند.
صدای ذهن
در خواب و بیداری نصف شب «بورخس» به سراغم میآید، صدایی مدام در گوشم نجوا میکند بورخس، بورخس. بورخس کیست و از کجا نیمه شب
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- تمرین مونولوگ نویسی (1)
- تمرین نوشتن (1)
- خاطرهنگاری (1)
- داستان کوتاه (36)
- داستانک (1)
- روزنوشت (37)
- کتابخوانی (6)
- معرفی کتاب (41)
- مقالهها (1)
- واژه بازی (3)
- واژهشناسی (2)
- یادداشتهای من (15)
آخرین نظرات: