یادداشت‌های من

یادداشت‌های من

در تب و تاب خاطرات

روزهایی هست که وقتی دخترم مریض می‌شود، باید میخکوب کنار تختش بنشینم. اجازه نمی‌دهد از کنارش بلند شوم یا کاری انجام دهم. امروز هم از

ادامه مطلب »

رهایی

برخی فکر می‌کنند چنگ زدن به چیزها آن‌ها را قوی می‌کند، اما گاهی رها کردن قوی‌تر است. (هرمان هسه) دیشب بالاخره دکمه‌ی حذف اینستاگرام را

ادامه مطلب »

آزادنویسی با کاغذ و قلم

مدت‌ها بود جز نوشتن صفحات صبحگاهی _ که همیشه با قلم و کاغذ انجام می‌دهم _ باقی نوشته‌هایم، حتی یادداشت‌برداری از کتاب‌ها، با موبایل یا

ادامه مطلب »

آرامش زیر سایه‌ی نوشتن

گوشی را سایلنت می‌کنم تا یک ساعت آزادانه بنویسم. نمی‌دانم از کجا شروع کنم. ذهنم خالی است. یاد حرف‌های استاد کلانتری می‌افتم: «هر چه به

ادامه مطلب »

دده قد‌م‌خیر

«گریستن ماه‌منیر، مویه‌ی مغان بود—سرودی که در بخارا، در سوگ سیاوش می‌خواندند.»* مادران و دختران ۲ (دده قدم‌خیر) با بسته شدن دفتر زندگی قدم‌خیر به

ادامه مطلب »

سال‌واژه

سال جدید مثل یک دفتر خالی است، و من می‌خواهم صفحه‌به‌صفحه‌اش را با داستان پر کنم. مثل سال قبل، «داستان» را به عنوان کلمه‌ی سال

ادامه مطلب »

بوی کودکی، طعم خاطره

نمی‌دانم شما هم تا به حال به این فکر کرده‌اید که قدیم‌ها، همه‌چیز رنگ و بوی دیگری داشت یا نه. ولی برای من قدیم‌ها، همه‌چیز

ادامه مطلب »