وحیده ماهانی

وحیده ماهانی

آرامش زیر سایه‌ی نوشتن

گوشی را سایلنت می‌کنم تا یک ساعت آزادانه بنویسم. نمی‌دانم از کجا شروع کنم. ذهنم خالی است. یاد حرف‌های استاد کلانتری می‌افتم: «هر چه به

ادامه مطلب »

دده قد‌م‌خیر

«گریستن ماه‌منیر، مویه‌ی مغان بود—سرودی که در بخارا، در سوگ سیاوش می‌خواندند.»* مادران و دختران ۲ (دده قدم‌خیر) با بسته شدن دفتر زندگی قدم‌خیر به

ادامه مطلب »

سال‌واژه

سال جدید مثل یک دفتر خالی است، و من می‌خواهم صفحه‌به‌صفحه‌اش را با داستان پر کنم. مثل سال قبل، «داستان» را به عنوان کلمه‌ی سال

ادامه مطلب »

بوی کودکی، طعم خاطره

نمی‌دانم شما هم تا به حال به این فکر کرده‌اید که قدیم‌ها، همه‌چیز رنگ و بوی دیگری داشت یا نه. ولی برای من قدیم‌ها، همه‌چیز

ادامه مطلب »

سال نو، اما من؟

ساعت ۲۱:۳۰. حالا حدود ۹ ساعت است که با دعای یا مقلب القلوب از سال ۱۴۰۳ خداحافظی کرده‌ام و خودم را به سرنوشت ۱۴۰۴ سپرده‌ام.

ادامه مطلب »