می‌نویسم چون…

امروز مطلبی با عنوان «چرا می‌نویسیم؟ دلیل نوشتن»، در سایت استاد‌کلانتری خواندم، که با جمله‌ی زیبای شاعر بزرگ «اکتایو پاز» آغاز شده‌بود: «می‌نویسیم چون چاره‌ای جز نوشتن نداریم، چون فانی هستیم. اگر از خدایان بودیم، نمی‌نوشتیم. یکی از شیوه‌های انتقام گرفتن از مرگ کودکان، مقابله با فناپذیری‌مان یا آشتی و سازش با آن، نوشتن است.» و در ادامه استاد کلانتری دلایل خودشان برای نوشتن را به صورت «می‌نویسم چون» آورده بودند که سبب شد من هم تصمیم بگیرم دلایلم برای نوشتن را به سبک استاد‌کلانتری بنویسم.

  • می‌نویسم چون نوشتن معجزه می‌کند.
  • می‌نویسم چون نمی‌خواهم مغزم، واژه‌ها را ترشی بریزد.
  • می‌نویسم چون با نوشتن احساس زنده‌بودن می‌کنم.
  • می‌نویسم چون نیاز به تراپی دارم.
  • می‌نویسم چون می‌خواهم جهان درونم را تغییر دهم.
  • می‌نویسم چون می‌خواهم انسانی را به جهان اضافه کنم.
  • می‌نویسم چون نوشتن برای من منبع پایان ناپذیر آرامش است.
  • می‌نویسم چون نوشتن سبب خودشناسی است.
  • می‌نویسم چون عاشق هستم.
  • می‌نویسم چون با نوشتن می‌توان دنیای زیباتری ساخت.
  • می‌نویسم چون نوشتن زندگی من است.
  • می‌نویسم چون با نوشتن می‌توانم ترس‌هایم را زندگی کنم.

خوشحالم می‌شوم  تو هم در کامنت‌ها برایم بنویسی.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط