داستان کوتاه میز میز است

عنوان کتاب: چهره غمگین من

نویسنده: جمعی از نویسندگان

مترجم: تورج رهنما

عنوان داستان: میز میز است

نویسنده داستان: پتر بیکسل

خلاصه‌ی داستان:

در داستان «میز،میز است» پیرمرد تنهایی را داریم که چنان در تنهایی خودش غرق و دچار روزمرگی شده‌است که به هر دری می‌زند تا خودش را از این وضعیت رها کند. تا جایی‌که تصمیم می‌گیرد نام وسائل مختلف اطرافش را تغییر دهد. برای خودش یک زبان جدید ساخت، زبانی که در آن فرش- میز، آلبوم- ساعت، روزنامه- کمد و … بود. این قضیه تا جایی پیش‌ رفت که او نام اصلی وسائل را فراموش کرد و چون کسی زبانش را نمی‌فهمید روز به روز از بقیه دور و دورتر شد. زبان جدیدش به جای این‌که تنهاییش را پایان دهد، او را تنها و تنهاتر کرد. این جمله در داستان خیلی به دلم نشست: «این داستان، قطعه‌ی خنده‌داری نیست. با غم آغاز شد و با اندوه پایان می‌یابد.»

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط