یادداشت

یادداشت

سال‌واژه

سال جدید مثل یک دفتر خالی است، و من می‌خواهم صفحه‌به‌صفحه‌اش را با داستان پر کنم. مثل سال قبل، «داستان» را به عنوان کلمه‌ی سال

ادامه مطلب »

بوی کودکی، طعم خاطره

نمی‌دانم شما هم تا به حال به این فکر کرده‌اید که قدیم‌ها، همه‌چیز رنگ و بوی دیگری داشت یا نه. ولی برای من قدیم‌ها، همه‌چیز

ادامه مطلب »

سال نو، اما من؟

ساعت ۲۱:۳۰. حالا حدود ۹ ساعت است که با دعای یا مقلب القلوب از سال ۱۴۰۳ خداحافظی کرده‌ام و خودم را به سرنوشت ۱۴۰۴ سپرده‌ام.

ادامه مطلب »

نان من کجاست؟

من زودتر رسیده‌بودم؛ ولی زن مانتو خاکستری با روسری گل‌منگولی که موهای سفیدش از زیر آن بیرون ریخته‌بود، زودتر کارتش را به پسر جوان نانوایی

ادامه مطلب »