پانیک

پانیک
پاره_نویسی

روزی که سرگیجه به دیدارم آمد

پنج‌شنبه حول‌وحوش ساعت ۱۲ظهر بود که مهمان‌‌ناخوانده‌ای به نام «سرگیجه» روی سرم آوار شد. حضورش چنان سهمگین و ناگهانی بود که ترس را با تک‌تک

ادامه مطلب »
یادداشت‌های من

می‌نویسم چون…

امروز مطلبی با عنوان «چرا می‌نویسیم؟ دلیل نوشتن»، در سایت استاد‌کلانتری خواندم، که با جمله‌ی زیبای شاعر بزرگ «اکتایو پاز» آغاز شده‌بود: «می‌نویسیم چون چاره‌ای

ادامه مطلب »

چالش عادت‌سازی| روز هشتم

ساعت خواب: 23.34                                                                      ساعت بیداری:7 میزان مطالعه: 2ساعت                                                                    میزان نوشتن: 3ساعت داستانی که امروز خواندم: جزئیات یک مرگ| محمود رنجبر           

ادامه مطلب »

قطار زندگی

• دلم گرفته است. این روز‌ها بیش‌تر از هر زمانی در زندگیم دلم می‌گیرد. 10روز از خبر گم شدن محمد‍‌حسین گذشته، ولی هنوز نتوانسته‌ایم نبودنش

ادامه مطلب »

عذاب وجدان

• امروز به لطف مسکن و دارو‌های سرماخوردگی، اندکی از درد چشم راست و سرم کاسته شده‌است. این درد از وقتی‎که یادم می‌آید همراه من

ادامه مطلب »

بدرقه

• 7.45صبح، با صدای پیامکی که یاسر برای اعلام رسیدنش ارسال کرده‌است بیدار می‌شوم. روز موعد رسید،چند ساعت دیگر با صدای سوت قطار مشهد-کرمان بر

ادامه مطلب »

بازگشت به نوشتن

به نهمین روز از سال 1403 رسیده‌ایم، و من برای نخستین بار به سراغ دفترچه‌ی یادداشتم آمده‌ام تا به واژه‌های چرخان در سرم اجازه خروج

ادامه مطلب »