مینویسم چون…
امروز مطلبی با عنوان «چرا مینویسیم؟ دلیل نوشتن»، در سایت استادکلانتری خواندم، که با جملهی زیبای شاعر بزرگ «اکتایو پاز» آغاز شدهبود: «مینویسیم چون چارهای
داستان کوتاه جانور
عنوان کتاب: برکههای باد نویسنده: رضا جولایی عنوان داستان: جانور خلاصهی داستان: نویسندهای برای نوشتن آخرین رمانش به یک روستای بکر در شمال میرود که
داستان کوتاه پاشنههای بلند
عنوان کتاب: عشق دلیل کافی است نویسنده: عمر سیفالدین مترجم: سعیده نصیری عنوان داستان: پاشنههای بلند خلاصهی داستان: خدیجهخانم زنی ثروتمند است که در سیزده
قطار زندگی
«قطار زندگی» زندگی شبیه قطاری تندرو است که هیچ برگشتی در کارش نیست.تولد، ایستگاه آغاز سفر ما با این قطار است. در طول مسیر قطار
داستان کوتاه یک پنجره
عنوان کتاب: اَبر قورباغه و پایِ عسلی نویسنده: هاروکی موراکامی مترجم: فرناز حائری عنوان داستان: …یک پنجره… خلاصهی داستان: داستان در مورد جوانی 22ساله
داستان کوتاه آخرین همسر من
عنوان کتاب: آخرین همسر من نویسنده: دیوید لاج مترجم: سارا وظیفهشناس عنوان داستان: آخرین همسر من خلاصهی داستان: داستان در مورد مردی خودخواه، با افکار
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- تمرین مونولوگ نویسی (1)
- تمرین نوشتن (1)
- خاطرهنگاری (1)
- داستان کوتاه (36)
- داستانک (1)
- روزنوشت (37)
- کتابخوانی (6)
- معرفی کتاب (41)
- مقالهها (1)
- واژه بازی (3)
- واژهشناسی (2)
- یادداشتهای من (15)
آخرین نظرات: