داستان کوتاه تخته سنگ

داستان کوتاه تخته سنگ

عنوان کتاب: عطر فرانسوی

نویسنده: حسین مرتضائیان آبکنار

مترجم:

عنوان داستان: تخته سنگ

خلاصه‌ی داستان

راوی یکی از هزاران مسافر جاده چالوس است با این تفاوت که شاید دقیق‌تر از دیگران باشد_احتمالا نویسنده بوده چون ما نویسنده‌ها مدام در دل زندگی دنبال سوژه‌ای برای نوشتن هستیم_ او در جاده چالوس بر‌روی تخته‌سنگی جمله«مانی و ترانه پیوندتان مبارک» را می‌بیند و به سناریوهای مختلف فکر می‌کند. سناریویی که در آن واقعا مانی و ترانه‌ای وجود داشته‌اند و خودشان این را نوشته‌اند، سناریویی که در آن یک رهگذر الکی این جمله را نوشته و مانی و ترانه‌ای وجود نداشته‌اند، سناریویی که در آن مرگ سبب پایان این رابطه شده‌است و انواع و اقسام سناریوهای دیگر که در ذهن روای بعداز دیدن این جمله شکل گرفته‌است.

این داستان نشان می‌دهد می‌شود با کوچکترین موضوعات اطرافمان، داستان‌ها و روایت‌های بی‌شماری نوشت.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط