عنوان داستان: عدد سه خوششانسی میآورد
نویسنده: مارجری الینگهام
این داستان پلیسی با جملۀ «رونالد تروبی داشت مقدمات سومین قتلش را فراهم میکرد» آغاز میشود. این شروع خواننده را ناخواسته تا پایان داستان با خود همراه میکند. رونالد کیست؟ چرا دو نفر را به قتل رسانده است؟ و دلیلش برای این قتلها چه بوده است؟
کافی است چند پاراگراف صبور باشیم تا با دو مقتول قبلی آشنا شویم و پی به علت قتلشان ببریم. هر دو زن میانسال، تنها و ثروتمند بودهاند. بدون شک تا الان حدسهایی در مورد این مقتولها و دلایل قتلشان زدهاید، اگر هم نزدهاید، حالا وقت آن است که حدس بزنید و سپس برای اطلاع از صحت و سقم حدستان داستان را بخوانید.
اما در مورد زن سوم، شرایط به گونهای که او میخواهد پیش نمیرود.( ظاهرا عدد سه برای رونالد، عدد شانس نیست.)
آقای زرنگ داستان از زن سومی که به گمانش احمق است، رو دست میخورد. این تعلیق قوی با ضربهی نهایی در میآمیزد و خواننده را شگفتزده میکند.
پینوشت: با خواندن داستان، یاد ماجرای «کلثوم اکبری» و ضربالمثل «یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک» افتادم.
آخرین نظرات: