داستان کوتاه گربه‌ها و آدم‌ها

عنوان کتاب: گربه‌ها و آدم‌ها

نویسنده: داوود قنبری

عنوان داستان: گربه‌ها و آدم‌ها

خلاصه‌ی داستان:

گربه‌ها و آدم ماجرای ملاقات راوی( مشخص نیست زن یا مرد) با یک گربه‌ی سخن‌گو در یک حیاط یک کافه در یک عصر پاییزی است. گربه‌ای که تقاضای ملیک‌شیک می‌کند و مرد برای او می‌خرد. مرد با گربه در مورد بی‌صفتی گربه‌ها حرف می‌زند و گربه او را تایید می‌کند و می‌گوید بی صفتی گربه‌ها بخاطر ضعیف بودنشان است و این اگر خواستی به کسی خوبی کنی مراقب باش زیادی به او نزدیک نشوی.

گربه در عمل هم گربه صفتی خودش را با عدم تشکر بابت میلک‌شیک و آرزوی طعم موش و همچنین دادن وعده‌ی بیهوده به مرد و رها کردن او ثابت کرد.

داستان، تنهایی آدم‌هاست و گربه‌صفتی برخی افراد که قدرشناس هستند و در رابطه فقط و فقط به برآورده‌شدن نیاز‌های خودشان می‌اندیشند.

داستان در عین سادگی، بسیار پرمعنا و عمیق بود و نویسنده از واژه‌ها و جملات زیبایی بهره برده‌بود.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط