چالش عادت‌سازی| روز هشتم

ساعت خواب: 23.34                                                                      ساعت بیداری:7

میزان مطالعه: 2ساعت                                                                    میزان نوشتن: 3ساعت

داستانی که امروز خواندم: جزئیات یک مرگ| محمود رنجبر                                         


این‌روزها ذهنم مدام درگیر بیماری دو نفر از عزیزانم است، کسانی که هیچ‌گاه باورم نمی‌شد بر تخت بیماری تکیه بزنند. دیدن آن‌ها در بستر بیماری به شدت آزار‌دهنده است.

اما میان حجم انبوه نگرانی، استرس و  غصه و غم، من با تمام قوا در تلاشم که به شیوه‌های مختلف بر استرس و اضطرابی که می‌دانم به پانیک ختم می‌شود غلبه کنم؛ چون اگر پانیک سر و کله‌اش پیدا شود، چالش عادت‌سازی که هیچ کل زندگیم را منهدم خواهد کرد.

امروز برای سلامت جسمم، حواسم به میزان کالری و پروتئین دریافتیم بود تا کالری مازاد نتواند در بدنم به چربی تبدیل شود و وزنم را بالا ببرد. تصمیم گرفته‌ام با بدنم در صلح باشم، با او مدارا کنم، به حرفش گوش کنم و اذیتش نکنم.

این‌روزها که سایه‌ی شوم اینستاگرام از زندگیم رخت بربسته و فرصت بیش‌تری برای مطالعه‌ی دوستانم دارم به موضوع جالبی پی بردم؛ این‌که هرکدام از آن‌ها شخصیتی درونی دارند با نام‌های مختلف که گاهی مطالبشان را رو به او می‌نویسند. یاد آریانا افتادم، شخصیت درونی‌ام، کسی که قوی و هدفمند است و راهنمای من در زندگی. یادم آمد مدت‌هاست که از او بی‌خبرم، مدت‌هاست دیگر برایش نامه‌ای ننوشته‌ام و با او درد‌دل نکرده‌ام. دلم برایش تنگ شده‌است و تصمیم گرفته‌ام در اولین فرصت برایش نامه‌ای بلند و بالا بنویسم.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط