بازگشت به حیاط خلوت

 روزم را چگونه شروع کرده‌ام؟ آیا روزم را آن‌گونه که دوست داشتم آغازیدم؟

ساعت ۵ بیدار شدم، از آنجایی‌که همسر محترم باید می‌رفت سرکار اول کتری را روی گاز گذاشتم و بعد سراغ صفحات‌صبحگاهی رفتم، قبلا استادی داشتم که معتقد بود صفحات‌صبحگاهی را باید بلافاصله بعداز بیدار شدن از خواب و حتی در رختخواب و اگر این‌گونه نباشد همان بهتر که ننویسیم. من هم خودم را می‌کشتم که به هر قیمتی است قبل‌از هر‌کاری بنویسم و در غیر‌این صورت کلا بیخیال نوشتن آن می‌شدم.

اما بعدها که با استاد کلانتری گرانقدر آشنا شدم به این نتیجه رسیدم که مهم نفس عمل و خود نوشتن و تعهد به آن است؛ پس سعی کردم حتما بنویسم حتی اگر میان آن کاری انجام دادم(مثل دم کردن چای، توجه به دختر و…) ‌‌بازگردم و نوشتن را تا پایان سه صفحه ادامه دهم چون من برای رهایی از افکار پریشان و سر انداختن ایده‌ای جدید( جمله‌ای از باب اسفنجی) به نوشتن این سه صفحه احتیاج دارم حتی دست و شکسته.

دیشب به لطف موکب‌گردی، نه روزم را ارزیابی کردم و نه برنامه‌ی امروز را نوشتم و مجبور شدم در دومین گام برنامه‌ام را مکتوب کنم تا بدونم چه می‌خواهم.

حبوباتم را برای شله(نوعی آش مشهدی) خیساندنم، دو دست هم لباس در ماشین لباس شویی ریختم و به سراغ یلدا و پریسا رفته‌ام. پریسا در زیرزمین است که فاطمه‌خانم بیدار می‌شود، باید کنارش دراز بکشم تا خوابش ببرد. در رختخواب با موبایل روزنوشت می‌نویسم و به پریسا و مهسا فکر می‌کنم.

99درصد وقت امروزم صرف پخت شله و امورخانه شد. «شله مشهدی»* از آن غذاهایی است که تمام روزت را می‌گیرد؛ چون باید مدام هم بخورد یا به قول مشهدی‌ها باید مدام شورش بدیم تا حسابی جا بیافتد و کشدار شود. با اینکه دلم می‌خواهد فقط به اولویت‌هایم برسم و می‌دانم با پخت شله هم زمان از دست می‌خورد و هم شب دستم از درد فریاد بر می‌آورد؛ ولی پخت شله و اساس آشپزی  لذت‌بخش است و نباید خودم را سرزنش کنم.

غصه‌ی الانم از نخواندن داستان کوتاه و عدم حضور در نوشتیار است؛ البته نوشتیار یکشنبه که موضوعش غم بود را گوش کردم. استاد کتاب «وقتی اندوه به دیدارم می‌آید» اثر اوا الند را می‌کردند. کتابی کودکانه در مورد مواجهه با غم که البته بسیار آموزنده و زیبا بود حتی برای بزرگسالان. کتاب حسابی جذاب بود و درصددم که حتما آن را بخرم.

«اندوه گاه سرزده به دیدارت می‌آید. اما اگر او را بپذیری، درمیابی که این مهمان ناخوانده آن‌چنان که به نظر می‌آید، بیگانه نیست…»

با اینکه تصمیم نداشتم بروم موکب‌گردی؛ ولی رفتم و این‌گونه زمان را از دست دادم و برنامه‌ریزی هم برای فردا نکردم.

تصمیم گرفته‌ام حالا که اوضاع سایتم بهتر شده باز حیاط خلوتم را احیا کنم.

* شله مشهدی که در مشهد با نام شُلَه شناخته می‌شود، غذایی محبوب در خراسان به‌ویژه مشهد از خانواده آش‌ها است. مواد اصلی این غذا گوشت، حبوبات و ادویه فراوان است.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط