عنوان کتاب: قصههای مکرر
نویسنده: بیژن بیجاری
مترجم: ……..
عنوان داستان: نقل خاموش
خلاصهی داستان:
داستان زنی که به شدت تحت فشارهای روحی و روانی است، به عبارتی دچار روانپرشی شده است. لخت جلوی آیینه ایستاده و با آیینه صحبت میکند. مثل تمام کسانی که وقتی از لحاظ روحی و روانی پریشان هستند در ذهنشان هزاران جمله مرتبط و بیربط قطار میشود و قبل از اینکه بخواهد یک جمله تمام شود، جملهای دیگر شروع میشود.
در مورد این خانم دکتر آزمایشگاه هم که حالا اسمش ماهک است یا پری با هر چیز دیگر دقیقا قصه همین است، او تحت فشار روانی حاصل از چندین سقط و اینکه شوهرش بخاطر بچه او را ترک است قرار دارد و سعی میکند با واگویهگوییهایش با آیینه خودش را آرام کند؛ ولی آنقدر از لحاظ روانی پریشان است که نمیتواند تمرکز کند و یک تصمیم درست بگیرد.
به نظر من اینکه ابتدای داستان با سه نقطه آغاز و پایان داستان با سه نقطه تمام میشود نشان میدهد این افکار و واگویههای زن شبیه آهنگی که روی تکرار باشد مدام در ذهنش تکرار میشود و پایانی ندارد.
احساس میکنم، زن رابطهی عشقی با مرد متاهلی شدهاست که به طور پنهانی و تنها به دلیل ارضاء روحی و جسمی خود شبیه هزاران مردی که به همسر خود خیانت میکنند، به همسرش خیانت کردهاست و کلا آدم پایندی نیست و از ترس اینکه مجبور باشد در زندگی زن بماند، او را مجبور به سقط جنینهای مکرر کردهاست و حالا هم که زن تصمیم دارد بچهاش را نگه دارد او را ترک کردهاست.
داستان به شدت پیچیده و مبهم بود، البته واگویههای یک زن با آن روان پریشان باید هم این گونه باشد. با اینکه فهم داستان سخت بود ولی داستان را دوست داشتم چون بیانگر واقعیتهای پنهان در جامعه ماست.
آخرین نظرات: